من و تو و بابایی
سلام عزیز دل مامان و بابا اومدم یه کم باهات درد دل کنم ...نمی دونم چرا اینقدر جدیدا اشکم در مشکم هست البته میدونم ...علت وجود تو و هورمون هاست ...بعضی وقت ها با خوندن یه مقاله هم اشکم درمیاد ... راستی چند روزی هست بابایی سرما خورده و کلا داره درمیره از دستم که یه وقت من و فینگیل عزیزمون مریض نشیم ...این نشون میده که چقدر به فکرمون هست و چقدر دوسمون داره ولی من بازم اشکم درمیاد!خووووب دست خودم نیست چی کار کنم بابایی خیلی برای راحتی و آسایش و آرامش ما تلاش میکنه و از خدا میخوام بهش سلامتی بده و سایه اش رو همیشه رو سرمون نگه داره ... ...
نویسنده :
آرزو و حامد
11:11