یازده ماهگی
سلام عزیز دلم
چه زود 11 ماه گذشت و ماه دیگه یک سالت تموم میشه عسلم
اومدی و زندگی مون رو زیر و رو کردی و چراغ خونه مون شدی
قربونت برم این ماه اصلا وزن نگرفتی و خیلی عقبی از نمودارت و من
خیلی ناراحتم .ویروس هم گرفته بودی و غذات رو برمیگردوندی و...
رفتیم پیش دکتر و دوا داد و خدا رو شکر بهتری ...
نفسم کل خونه رو کشف کردی حتی کشوهای اشپزخونه و
علاقه خاصی به جای پیاز و سیب زمینی داری!!
همیچنین به باز و بسته کردن در ها حالا هر دری میخواد باشه.
وروجک من خودت رو میزنی به مظلومیت و گریه و بغض تا بغلت
میکنم خوشحال و خندون میشی که دستت به اون چیزی که میخوای
رسیده بلا شدی نفسسسس.
تو این ماه اولین مسافرت زندگیت هم رفتی ...رفتیم نمک آبرود با این که
کوتاه بود ولی خوش گذشت بعداز دو سال مسافرت چسبید.
دستات رو میگیریم و تا میگیم تاتی شروع به تاتی میکنی
راستی امروز دندون نهم هم رویت شد ولی خیلی خیلی فینگیلیه
مثل خودت