هشت و نه ماهگی
سلام دردونه من
خیلی وقته برات ننوشتم یک بار هم اومدم کلی نوشتم ولی همش پرید
متاسفانه کامپیوترمون کلا ترکیده و فعلا قصد نداریم بخریم و الان هم از فرصت
استفاده کردم و اومدم برات بنویسم..
گفتنی زیاده ، یکی اینکه الان شما 7 تا دندون داری و شدی موش کوچولوی
مامان و دیگه اینکه خیلی وروجک شدی علاوه بر اینکه خودت از حالت خوابیده
میتونی بشینی چهار دست و پا هم تند تند میری و از مبل و هر وسیله ای که
دم دستت باشه میگیری و بلند میشی همچنین از من و بابا !
لبه تختت هم میگیری و قشنگ میایستی قربونت برم که انقدر بلا شدی
که حتی دیگه یک ثانیه هم نمیشه تنهات بزارم.
علاقه شدیدی هم به جویدن همه چیز از جمله لبه تخت داری و جای دندونای
موشیت روش مونده ، منم حسابی گازگازی میکنی دست و شونه و حتی شکمم رو...!
دیگه اینکه اولین عید و بهارت رو تجربه کردی گل من و این عید با تمام عیدهامون
فرق میکرد و رنگ و بوی دیگه ای داشت امیدوارم بهارهای زیادی رو تجربه کنی
نفس من ...
ماست و اب میوه و کمی موز و زرده به غذات اضافه شده به علاوه مخلفات جدیدی
به سوپت یه روز هم بهت عدس پلو ماهیچه خیلی نرم دادم ...وقتی غذامیخوری
صحبت هم میکنی قربونت برم عاشق غذا دادن بهتم عزیز دلم
همیشه سلامت باشی و لب هات پرخنده
عشق زندگی مامان و بابا تویی